به دست آورید
وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی که به دست آورده اید دوست داشته باشید
(بچه ها به بیشتریاتون گفتم برام دعا کنین به اونایی که یادم رفته بگم یا فرصت نشدم میگم)
خواهش میکنم منو تو دعاهاتون یادتون نره
محتاج دعاتونم
(دو روز دیگه بیشتر نمونده امیدم به خدا و دعای شماست)
همیشه سخت ترین نمایش به بهترین بازیگر تعلق دارد
شاکی سختی های زندگی نباش
شاید تو بهترین بازیگر خدایی
و امیدوارم اون مخاطب خاص با نوشته های من دست از نوشتن بر نداره.....
یادت ای دوست بخیر بهترینم خوبی؟ خبری نیست ز تو دل من می خواهد که بدانی بی تو، دلم اندازه دنیا تنگ است می سپارم همه زندگیت را به خدا....
کاش ما آدمها یاد میگرفتیم که شعار ندیمو جامه عمل به حرفامون بپوشونیم
خداحافظی
خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه
برو که ديدن اشکات منو به گريه ميندازه
نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست
نميشه بعد تو بوسيد نميشه بعد تو دل بست
منو تنها بذار اينجا تو اين روزاي بي لبخند
که بايد بي تو پرپرشه که بايد از نگات دل کند
حلالم کن اگه ميري اگه دوري اگه دورم
اگه با گريه ميخندم حلالم کن که مجبورم
نگو عادت کنم بي تو که ميدوني نميتونم
که ميدوني نفسهامو به ديدار تو مديونم
فداي عطر آغوشت برو که وقت پروازه
برو که بدرقه داره منو به گريه ميندازه
به سلامتی هر كس كه دلش از یكی دوره!
به سلامتی اون كسی كه دردامو میدونه!
به سلامتی اون كسی كه میدونه ولی همیشه ساكت می مونه!
به سلامتی هر كس كه درونش داره میسوزه اما ترجیح میده لبهاشو بدوزه!
به سلامتی هر كس كه عاشقه و شاید هنوز نمیدونه
به سلامتی اونایی که هر چی شکستن، دل نشکستن
به سلامتی اونیکه تو دردناکترین لحظه ها، سنگینیه سکوت رو تحمل کرد
اما لب باز نکرد تا عشقش همونجوری که خوشه ، خوش بمونه
به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست...
من سرم توی کار خودم بود
.
بعد یه روز یه نفرو دیدم
من یقین دارم اگه قسمتم باشه و بتونم خوشبختش کنم بهش میرسم وگرنه اون به کسی میرسه که با اون خوشبخت میشه و خوشبختیه اون
خوشبختیه منه...
مـــــن اینجــــــــا بی تــــــــو میســــــــــــــــــــــــــــوزم
تــــــــــــــو انجــــــــا بــــا او میســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــازی
(این متن آهنگ "در امتداد شهر" از امیرمسعود هرکی خواست بره و دانلودش کنه)
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به آشنای دیروز
چند بار اومدم به همتون سر زدم ولی وقتی دیدم وبلاگ عشق آتشین سوت و کوره حال و حوصله ای واسم نموند که بهتون نظر بدم.
یه بارم که عزممو و جزم کردم بیامو واستون چند خطی بنویسم افتادم رو تخت بیمارستانو یه چند وقتی اونجوری شد.
با این حال اومدم.
نمیدونم چرا و برای چی میام .
ولی میام.
اگه حرفی هم نزنم میام و سرمیزنم و میرم.
منو ببخشید
یه ماهی بود که اینترنتم قطع بود
تازه وصلش کردم.
ز عشق آتشین تو بسوز دیگرم امشب
