باز هم بخندیم.....
به راستي چقدرسخت است
خندان نگه داشتن لب ها در زمان گريستن قلب ها
و تظاهر به خوشحالي در اوج غمگيني
و چه دشوار و طاقت فرساست گذراندن روزهايي تنهايي و بي ياوري
درحالي که تظاهر مي کني هيچ چيز برايت اهميت ندارد
اما چه شيرين است درخاموشي وتنهايي به حال خود گريستن
و باز هم نفرين به تو اي سرنوشت.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۸۸ ساعت 17:36 توسط سعيد
|
ز عشق آتشین تو بسوز دیگرم امشب